مزرعه ی آفتاب گردان



کام عمیقی از سیگار گرفتم و زیر پایم خاموشش کردم . داشتم فکر میکردم که چرا میگویند ما هرگز نمیتوانیم زحمات پدر و مادرهایمان را جبران کنیم ؟ مگر غیر از این است که آنها بخاطر خودشان هم مارا به این دنیا وارد کردند ؛ عصای پیری و کوری ، ادامه دهنده ی راه ، طعم دهنده به زندگی اینها عناوینی ست  که آدم ها بخاطرش بچه دار میشوند و اگر فرض کنیم و فقط فرض کنیم که همه ی ما از بدنیا امدنمان راضی باشیم و ودیعه ی زندگی را به جان دوست بداریم ؛درنهایت این یک معامله ی دوسر سود است که تازه باعث میشود ما برابر شویم .

البته منکر این نمیشوم که بچه دار شدن یک قمار بزرگ است چون هیچ تضمینی وجود ندارد که او همان نقشی را بازی کند و همان عنوانی باشد که تو برایش انتخاب کرده ای و تو تمام عمرت را پای چیزی میگذاری که ممکن است ثمری نداشته باشد اما در نهایت پدر و مادر ها بخاطر خودشان است که پدر و مادرند پس این احساس عذاب وجدان دادن به فرزند بخاطر اینکه مسیرش را انتخاب میکند حالا یا درست یا غلط دیگر چه صیغه ایست و از کجا نشات میگیرد ؟

 

* برگرفته از اسم کتاب شریعتی پدر و مادر ما متهمیم .


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شغل پردرآمد اینترنتی حرف‌زار شوق بندگی کج نویس قیمت موبایل 清亮如水 یادداشت هایی پیرامون مهندسی نرم افزار وب سایت اختصاصی و خدماتی گرگان(معرفی کسب و کار های گرگان) استاد انگلیسی کاکونت